۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

تابستان ۹۲

بالاخره تونستم چند تا عکس از جوجمون بزارم  عجب  تابستونی بود نشد یکبار راحت بیاییم دو کلام چیز  بنویسیم از بس سرعتها پایین بود
ترم تابستون مهد الا هم تموم شد با اندکی کلاس موسیقی , خلاق و زبان این روزها یکمی لجباز و حاضر جواب شده که مقتضیه سنشه و ما خیلی دوست میداریم  حتی اگه حسابی کنفمون کنه....




عکسهای اتلیه دخملی که دوست خوبمون افسانه جون  گرفت
  
اتفاق خوب دیگه ای که این تابستون افتاد به دنیا اومدن سام کوچولو پسردایی کمال بود والاله خیلی دوسش داره
خوبه که از ما خواهر برادر نمی خواد..میگه فریان( بچه دوستمون )داداشمه و خواهرم نمیخوام...زبانکده محصل
دخترطلا علاقه زیادی به گردگیری هم داره...مامان بزرگ هم با سو استفاده از این علاقه تشویقش کرد  تا بقیه خونه رو هم گردگیری کنه...

0 نظرات:

ارسال یک نظر