۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

بهمن 89

0

سلام الاله جونم
بالاخره وقت شد بیام دوباره از کارات برات بنویسم ملوسک.
از تولدت تا الان به روز نشدیم....کلی شیرین زبونی هات بیشتر شده....کلی کتاب داری و همه رو هم حفظ کردی حتی خاله سوسکه رو که شعرهای سختی داره....موش دم بریده...حسنی نگو بلا بگو...
البته به جای اینکه مثل حسنی نباشی هر چی بهت میگم میگی..نه نمیام نه نمیخوام  شدی علیمردان خان .....!!!!!girl_impossible.gifبا کامپیوتر ماشین بازی میکنی
 بعدش هم میگی: الان میام صبر تن کارام رو بتنم!!!!!تازگی ها هم همش میپرسی : این چیه؟ چکار میتنه؟ که چی بشه؟

شیطونی هات بیشتر شده....رفتیم تهران پیش دایی فرهاد...به غیر از شیطنت های تو اونجا خیلی خوب بود...به تو که بد نگذشت همش بغل بودی یا خواب.

عسل خانوم تو قطار تا تونستی شیطونی کردی...همش راه رفتی از در و دیوار بالا رفتی ...این هم ژست ملوست.
خونه خاله بابا هم که حسابی گل کاشتی...حالا من عکسهای خوبت رو می ذارم...فرش هاشون رو که جا به جا کردی دکور خونه  رو عوض کردی با دستمال کاغذی براشون غذا پختی بعدش هم که باتشت وسط خونه همه چیز رو شستی...تازه تشویق هم شدی!

شهربازی هم کلی شادمانی کردی...سوار هر چیزی که میشدی دیگه پیاده نمیشدی... Happy Dance


البته دو تا بازی اول فقط مات و مبهوت با تعجب نگاه میکردی..اینجوری
تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

امسال ولنتاین خوبی بود....خونه ما همراه با تولد دایی فرزاد و دوستهامون خیلی خوش گذشت.