۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

اولین ترک الاله

0

سلام دختر کوچولوی ناز من....
.این دو ماه از پر تحول ترین ماه های زندگیت بوده...
.اول که مامان  رفت سر کار و با مامانی ها تنها موندی بعد هم که شیر رو گذاشتی کنار البته تو نذاشتی..مجبورت کردن بذاری.....
فکر میکردم سخت تر از این باشه ولی خوشبختانه منطقی بودی و قبول کردی که اوف شده و باید با لیوان شیر بخوری...
اوایل دست روش میکشیدی میگفتی نازه خوب میشه...البته هنوز هم میگی هنوز هم میگی مه مامان خوب بشه بخورم...ولی بعدش فراموش میکنی...قربونت برم اینقده باهوشی....
شیرین کاری های الاله :
الاله: من هانوم نیستم....من دختر خوبیم.     جوجو کفش پوشیده داره تاتی میکنه.       بریم اتاق برات کتاب بخونم لالا کنی.
بابا داره کامپیوتر بازی میتنه.     الاله دوست داره بره توچه با نی نی ها بازی تنه.      الاله نقاشی کشیده اونجا گذاشته.
ماشین بابا جون اه شده باید بشوریمش.     الاله حموم کنه خوشتل بشه ناناز بشه.    مامانی بریم تو تراس بشینیم صحبت تنیم.
با کی الو میتنی؟؟؟ دایی فرهاد با هباپیما بیا مشهد. الاله پیش حسام نشسته راننی میتنه.  خاله به من تتلات داده.
دوربین فشار بده روشن بشه.