۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

قبل از عید90

 
یکمی برای این پست دیره ولی چاره ای نیست چون قبل از سرمون خیلی شلوغ بود ...تمییز کردن خونه و خرید و اماده شدن برای مسافرت.....هوا از بس که سرد بود اصلا حال قبل از عید رو به ادم نمیداد... مخصوصا که تا اخرین روز هم اداره بر قرار بود.4سوری خیلی خوش گذشت...با دوست هامون باغ عمو سجاد بودیم..الاله  کلی اتیش بازی کرد و خودش هم اتیش سوزوند کسی  ما رو تحویل نمی گرفت.. همه اویزون الاله بودن و باهاش عکس می گرفتن....!!!!!!!

مامان و بابا و دایی ها از 27 اسفند رفتن مسافرت ارومیه....اولین سالی بود که سال تحویل کنار هم نبودیم و سبزی پلو نخوردیم...
خانواده احسان هم چون خونشون بو نگیره  ماهی درست نکردن....این هم از عجایب روزگار.!7سین هم که نداشتیم چون مسافر بودیم...برای همین اصلا حال عید در کار نبود....لباس هم خاله مونس زحمت کشیدن برای دخترم فرستادن....
 
* * *

ولی برای کفش رفتیم بازار که الاله خانوم خسته بودن خیابون هم شلوغ ولی بالاخره خریدیم...خیلی ناز بود تمام روز و شب هم می پوشیدشون....ولی تو مسافرت پاپیون لنگش کنده شد....هر وقت هم که می خواست پاش کنیم می گفت اون کفشم رو بده که پاپیون داشته ولی الان نداره....تا مجبور شدیم یه کفش دیگه براش بخریم که زحمت این یکی رو هم دایی صمد باباجون کشیدن...

0 نظرات:

ارسال یک نظر