سال نو مبارک

سلام...عید همه مبارک...سال 88 هم تموم شد ..دومین عیدی بود که سه نفر بودیم...مسافرت که نشد بریم عید دیدنی های نصفه نیمه ای هم کردیم... ولی در کل خوب بود...الاله هم حسابی عیدی گرفت .این شیطونک تو همین 2 هفتهکلیکارای جدید یاد گرفته...تو تمام مهمونی ها هم از شیطونی و هنر نمایی کم نمی ذاشت.
به هیچ کدوم از ظرفهای اجیا و  شکلات رحم نمیکرد حتی فرصت نمی داد جمعشون کنیم ..کلی هم نی نای کرده بچه مخصوصا با سوسن خانوم...
.تقریبا جمله هم میگه ولی باید ترجمه بشه مثلا:
مامو به به من...........مامان بزرگ برای من غذا درست میکنه
بابو ددر من نی پا ............بابا بزرگ من رو ببره بیرون با نی نی توپ بازی کنم.
تا ماما من...........ساعت مامان من
بووووا ددر نی...........با ماشین بریم بیرون نی نی ببینیم
عمه من ددر.............عمه من بیرونه
دادا اموم................دایی رفته حموم ...بدش اداش رو در می اره
اباماما با ..............هواپیما بالاست....
بابا اموم جیس.............بابا حمام میکنه
بابو انا ...بابابزرگ عینک داره
ابووو.......مداد
بابا اژا.......بابا رضا(بابا بزرگش)
توتو.............پرنده

بیشتر کلماتی هم که بلده به صورت اشاره ای میگه...نیست..ساکت..پیشی...بالا...لالا....نی نای...شستن......
عکسی از عید هنوز اماده نشده....دفعه بعد...ولی قبل از عید الاله خانوم عروسی بودن که عکسش رو میذاریم....