بالاخره تونستم چند تا عکس از جوجمون بزارم عجب تابستونی بود نشد یکبار راحت بیاییم دو کلام چیز بنویسیم از بس سرعتها پایین بود![](https://lh3.googleusercontent.com/blogger_img_proxy/AEn0k_sVsLWnSGOX1l8gTova9YWEyw2paSkP9OFJpbeLXI2U7zC9MqicMRxC1pQzk2EwL7mlrPJwE5aM8AKup4JT3DOXMgsQQSWl13C_FB2KpceOjRxJQLXxIGKWsA=s0-d)
ترم تابستون مهد الا هم تموم شد با اندکی کلاس موسیقی , خلاق و زبان این روزها یکمی لجباز و حاضر جواب شده که مقتضیه سنشه و ما خیلی دوست میداریم حتی اگه حسابی کنفمون کنه....![](https://lh3.googleusercontent.com/blogger_img_proxy/AEn0k_uu6oCh6jf8RysHfhxATABUDdqvqwLDWbDI3GhVa0deDlUKRUot_HWXCMzwGNwtecrVY2t9mp7LBmUBKI4MLZL-YphVrvsw9Io-0XpCXT7UtupHen9ZPxU7OQ=s0-d)
ترم تابستون مهد الا هم تموم شد با اندکی کلاس موسیقی , خلاق و زبان این روزها یکمی لجباز و حاضر جواب شده که مقتضیه سنشه و ما خیلی دوست میداریم حتی اگه حسابی کنفمون کنه....
عکسهای اتلیه دخملی که دوست خوبمون افسانه جون گرفت
خوبه که از ما خواهر برادر نمی خواد..میگه فریان( بچه دوستمون )داداشمه و خواهرم نمیخوام...
دخترطلا علاقه زیادی به گردگیری هم داره...مامان بزرگ هم با سو استفاده از این علاقه تشویقش کرد تا بقیه خونه رو هم گردگیری کنه...